زلال ، زلال

پاکی و شجاعت            نجابت و صلابت

عشق و کمال                راستی و درستی

صاف و صادق               زلال زلال

زلال چون چشمه         حق و حقیقت

 عاشقان عدالت          پیروان ولایت 

  رهروان امامت        تشنگان هدایت       

   پا در رکاب            سلاح بر دست     

        لبیک گویان

        آمدن ، آمدن

تا پر کشیدند                           پر کشیدند به آسمانها

پر کشیدند به آسمانها              به آسمانهای ناپیدا

آنگاه آرمیدن              آنگاه آرمیدن

خاطرات میدان مین (4)

صدای انفجار در میدان مین  یعنی قطع شدن دست ، یعنی قطع شدم پا ،یعنی شهادت ، یعنی پرپرشدن همرزمان.
با شنیدن صدای انفجار سریع بلند شدم دیدم تو نوار اول میدان حدود 50 قدم جلوتر مین منفجر شده و تعدادی از بچه ها در همان سمت و توارهای دیگه روی زمین افتادن ناله میکنند.
بله مین ام 16 منفجر شده بود مینی با حدود 1200 ترکش ،چدنی ،چهار پر، جهنده،ترکشی و کشنده. 9 نفر از بچه ها رئی زمین افتاده بودند،علف های خشک و بلند که سرتاسر میدان را پوشیده بودند آتش گرفته بود و اینجا بود که آدم به یاد کربلا میفته نه نفر از دوستان و همکاران و همرزمان من در خاک و خون بودند، میدان هم آتش گرفته بود و تنها چند نفر بیرون میدان سالم بودند یک نفر که مسئول برانکارد بود یک نفر پزشکیار یک نفر مسئول تدارکات و یک نفر انباردارکه با صدای انفجار به محل نزدیک میشدند .فریاد زدم:فقط از نوارها حرکت کنید.مواظب باشید.و به مجروحین هم صدا زدم مواظب باشید غلت نزنید.بلافاصله خود را به محل انفجار رساندم و دیدم که ستوان فیلی فیروزآبادی روی مین رفته و گروهبان سوم وظیفه جاذب نیکو در یک قدمی او که مشغول خنثی کردن مین مرکزی بوده خک از توک پا تا فرق سر سوراخ سوراخ شده است . این دو نفر را با کمک بچه ها از روی خوشه با احتیاط خارج کردیم و از طرفی هم نگرانی این را داشتم که در اثر عجله و دستپاچگی بچه کسی دوباره روی مین نرود ،توار دوم را هم دیدم گروهبان وظیفه راد افتاده بود و شهید شده بود مجروحین را از میدان خارج کردیم ،جمعاً 9 نفر مورد اصابت ترکش قرار گرفته بودند و بایستس فاصیه هزارو پانصد متری تا آمبولانس آنها را حمل میکردیم. سپس این نفرات رو با خودرو آمبولانس و ایفا(نوعی کامیون) به بیمارستان صحرایی رساندیم . دو نفر از بچه ها شهید راد را حما کردند و فیبی فیروزآبادی هم که از کمر نصف شده بود و بالا تنه و پایین تنه او فقط با یک روده وصل بود هنوز هم زنده بود و به اطراف نگاه میکرد و بقیه بچه های مجروح هم همت کردند و خودشان به سختی حرکت کردند و جاذب نیکو را هم چند نفری حمل کردند.

در بین راه من با فیروزآبادی صحبت میکردم و میگفتم اصلاً چیز مهمی نیست صلوات بفرست در همین حین یک لحظه برانکارد تکان خورد و روده ای که به پایین تنه و بالا تنه وصل بود قطع شد و او چشمهایش را بر روی دنیا با تمام زیباییهایش بست . او به خدا پیوست .

در آن روز ستوان فیلی و گروهبان سوم وظیفه پرویز بهادری راد به شهادت رسیدند و گروهبان سوم جاذب نیکو ،گروهبان یکم کلهری ، گروهبان یکم حسین نقوی و چهار نفر دیگر از کارکنان وظیفه به جمع افتخار آفرینان جانباز پیوستند.

یاد تمامی این عزیزان را گرامی میداریم.برای شادی همه رزمندگان شهید ایران صلوات
 مشخصات مزار این شهدا در ادامه مطلب

ادامه نوشته

خاطرات میدان مین (3)

ساعت 9 طبق برنامه بچه ها با اعلام صبحانه درست از کار کشیدندو برای خوردن آن مشغول شدند.. بعد از صبحانه دوباره با ذکر صلوات هر کسی برای ادامه پاکسازی به محل کار قبلی خود بازگشتند و پاکسازی دوباره شروع شد.



من ناظر میدان بودم و داخل نوارهای مختلف سرگشی میکردم متوجه شدم که گروهبان دوم یارمراد کلهر حسابی کلافه است و با تعجیل و عصبانیت کاوش خود را ادامه میدهد ، از روی نوار و کانال های زده شده برای عبور و مرور خود را به کلهر رساندم و پرسیدم چی شده؟ چرا اعصابت بهم ریخته؟ گفت از خوشه پنج تایی این نوار یکی از مین ها نیست و هر چقدر گشتم پیدا نگردم(لازم به توضیح است که در میدان مین با توجه به ترکیب میدان وضعیت همه مین ها موقع پاکسازی باید مشخص گرددو مشخص گردد که این مین منفجر شده و یا تا عمق زیاد محل مین و اطراف آن با بیل کنده شود تا از نبود مین اطمینان حاصل شود و در نهایت با علامت سفید رنگ محصوص علامت گذاری شود تا مشحص شود یک مین در این محل پیدا نشده است).

من به کلهر گفتم مین یاب را به من بده و برو بشین نفسی تازه کن ، یه لیوان آب بخور تا بعد. مین یاب را گرفتم و مشغول جستجو شدم. در یک نقطه صدای ضعیفی بگوش رسید. به آن نقطه بیشتر توجه کردم مین یاب را کج کردم به صورتی که از دایره پهنای مین یاب فقط یک نقطه نزدیک به زمین بود تا محل دقیق بوق و در نتیجه مین را پیدا کنم این قسمت ار بقیه سطح میدان به علت آبرفتی و شیار حدود پنجاه سانتی متر پایین تر بود با نزدیک کردن قسمتی از پهنای مین یاب خودم هم خم شده که بهتر محل را ببینم و هم صدا بهتر بشنوم در همین حین صدای انفجار مهیبی سکوت و آرامش حاکم بر میدان را به هم ریخت.. . .

ادامه دارد


خاطرات میدان مین (2)

در عصر یکی از روزهای تابستان به همراه سایر همرزمان در داخل آلاچیق های خود در نزدیکی سنگرهای خود به همراه سایر همرزمان نشسته بودیم ،ستوانسومی که چند روز قبل به یگان ما واگذار شده بود به نام ستوان فیلی فیروزآبادی بچه خرم آباد لرستان رزمنده ای بسیار مومن،خوش اخلاق ،خون گرم و دوست داشتنی.
بطوری که طی چند روز با همه بچه ها  رفیق شده بود . گفت سرگروهبان بیا با هم تو سنگرها چرحی بزنیم.همینطور که سنگرها رو یکی یکی سرکشی میکردیم بچه ها رو با هم معرفی و ایشان رو با اونا آشنا میکردم.

فردای آن روز برابر برنامه به میدان رفتیم ، بعد از تقسیم بندی بچه ها در روی نوارهای خود در فواصل تعیین شده مشغول به پاکسازی میدان شدند. من به ستوان فیروزآبادی گفتم این روزها حواست باشه فقط نگاه به بچه ها نگاه کن که چکار میکنند،چرا که همه اینها تجربه عملی در میدان مین دارند و اگر مورد خاصی هم بود به خود من بگو، و فقط از روی نوارهای سفید رنگ حرکت کن چون هیچ نقطه دیگه ای امن نیست.چرا که طی چندین سال با بارشهای شدید باران و اینکه بعضی قسمت ها در داخل آبروها و شیارها و دامنه ها قرار داند مین ها جابجا شدند،با این توصیف کار ادامه داشت و من خودم هم به نوارها سرکشی میکردم.

از جمله همکاران من که در اینجا باید از اونها یادکنم:

گروهبان یکم دلاور حجت ورمزیاری
گروهبان دوم دلاور یار مراد کلهری
گروهبان دوم شجاع حسین تقوی
گروهبان سوم وظیفه راد
گروهبان سوم وظیفه جاذب نیکو
بر روی نوارها مشغول پاکسازی بودند. و چند نفر از کارکنان وظیفه نیز کمکی آنها بودند.

. . . . . ادامه در اسرع وقت

خاطرات میدان مین (1)

سال 1365 به همراه یگان خدمتی خود در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب مستقر بودیم.و من به همراه تعدادی از کارکنان پایور و وظیفه برای پاکسازی میدان مینی در منطقه عملیاتی سومار به لشکر مامور بودیم . 

این میدان مین که یکی از میدان های مین استاندارد و بسیار خطرناک و گسترده در دوران جنگ بود توسط همین یگان مهندسی بروجرد در چند سال قبل احداث گردیده بود و به نام میدان مین مانع 12 معروف بود. میدان مینی با چهار نوار استاندارد با ترکیب مین های ام 16 ، جهنده ترکشی کششی ،نمره 4 ،ام 14 و ... .

ادامه موضوع در ادامه مطلب

ادامه نوشته

گذشت دوران

  دگر از معبر و میدان خبری نیست

از آن همه شورو ایثار خبری نیست

از نور منور و رگبار مسلسل خبری نیست

از سنگر و تیربار خبری نیست

از رضا و  محمود و حیدر و تقی جعفرخبری نیست

 درآن دوران همه فکر ها چنین بود

دشمن مکار،ابلیس خونخوار

در کمین بود

عشق و ایمان ملت ما

هم راستی راستی ازیقین بود.


صیاد شیرازی

صیاد شیرازی مرد خدا بود

سربازی مخلص پیرو روح خدا بود

صیاد فرمانده ای شجاع در جبهه ها بود

صیاد عاشق  عاشق خاک پاک کربلا بود

صیاد عاشق و منتظر صاحب زمان (عج) بود

صیاد گلی از از گل های باغ مصطفی (ص)بود

صیاد ،صیاد دشمنان در جبهه ها بود

پا در رکاب آماده جنگ و جهاد بود

قله های کردستان با گامهایش آشنا بود

دشت های خوزستان با رزم بی امانش با صفا بود

صیاد شیر مرد خدا بود

زاهد شب ،عاشق مکتب شه کرببلا بود

صیاد، صیاد دشمنان دین  خدا بود

شب و روز به دنبال آن کافران ضد خدا بود

صیاد کفن پوش سلاح بر دست

پا در رکاب نائب صاحب زمان (عج)بود

سنگرهای جبهه با حضورش با صفا بود

چهره نورانیش نشانه عشق به خدا بود


دعا در خانه خدا



مسلمونها ، مسلمونها توی ماه رمضان                           وقت سحر وقت اذون ،دعا کنید

امام رضا رو صدا کنید                       تشنه لب کرب و بلا امام حسین رو یاد کنید

در خونه خدای خود تا میتونید دعا کنید         

الهنا ربنا به حق آل عبا  مهدی (عج)زهرا زودی بیا زودی بیا

وقتی آقا مهدی بیاد بدیها رو دور میکنه

دنیا رو پر از نور میکنه

الهنا ربنا به حق آل عبا مهدی (عج) زهرا زودی بیا زودی بیا

متن مداحی شهدا - باز امشب در هوای بارانم -

متن شعری را که خیلی با این سایت هماهنگی داره

و احیاناً در حال گوش کردن آن هستید 

نام شعر :باز امشب در هوای بارانم 

با اجرای : آقای میثم مطیعی


همراه با متن شعر:

باز امشب در هوای بارانم
دلتنگ خاطرات یارانم

می آید از جبهه ها عطر ناب کربلا
ماییم و یاد شما … آه ای شهیدان


ادامه در ادامه مطلب .

ادامه نوشته

امام علی(ع)

عاشق خاتم نبوت علی
نور دل پیغمبر خاتم (ص)علی
هر روز و شب به زبانم همی آید نام خوش یا علی
به خدا نوکرتم ، نوکرتم تا زنده ام یا علی

ای که فرزندت مرا سرور است

نایب تو امروز مرا رهبر است

ای که فرزندت مرا سرور است

از عالم و آدم به جهان پاک تر است
گویا نام علی بر لب من حک شده
به خدا به خدا به دل من اینگونه گواهی شده
 صاحب زمان  که همه چشم براهش منتظریم
بر خاک پاکش بوسه زنان بر دریم
سرور و آقای ما گوهر پاک علی است
روشنی بخش این جهان و جهان  ازلیست

خاک پایش سرمه چشم من است

عشق دیدارش آرزوی این جهان و آن جهان من است.




ما زنده هستیم

شهدا این گلهای پاک صداقت
این غنچه های شگقته در عشق ولایت
شهدا این برکهای زرین دفتر هستی
شهدا این فریادهای بلند آزادگی
پرکشیدند به آسمانها ، به اسمانهای نا پیدا
آنگاه آرمیدند ، آنگاه آرمیدند
حالا شما ای زمینیان ثابت کنید که ادامه راه مایید
ما زنده هستیم و شاهد

ما زنده هستیم و شاهد


گلزار شهدا


آیا گلزار شهدا رفته اید
چهره های نورانی در قابهای عکس ها دیده اید
آیا گلزار شهدا  رفته اید
عطر گلهای بهشتی در آنجا بوئیده اید
آیا سنگ قبر های 15 ، 20 ،30 ساله ها را دیده اید
جبهه جایگاه پرپر شدن این لاله ها را دیده اید
آیا سنکرهای عشق و ایثار را دیده اید
داستان رزم این دلیر مردان را شنیده اید
آنان که امروز  در جای جای این مرز و بوم آرمیده اند        
در سنکرهای عشق و ایثار رزمیده اند
آنان را که امروز شهدای گمنام نامیده اند
شبهای حمله فرشتگان آسمان از رزمشان بالیده اند.

عشق پرواز


شور آن دوران بسر داریم هنوز
یاد آن یاران به یاد داریم هنوز
صوت یا رب ، یا رب ، به یا رب ،یا رب آمین به لب داریم هنوز
عشق پرواز تا بینهایت به دل داریم هنوز
شور و شوق آن دوران به سر داریم هنوز

ماجراجویی آن یاران به یاد داریم هنوز



بوی گل

هنوز هم درجبهه غوغاست
سنگرهای  محمود و تقی و حیدر برپاست

هنوز از جبهه می آید شهید

هنوز از جبهه می آید شهید

هنوز هم مادران در انتظارند
در انتظار این عزیزان بیقرارند
کی شود که خبری از پدر،پسر یا همسر آید
کی شود این فراق دیرینه بسر آید
آری بوی گل از جبهه می آید هنوز
گویا عاشقان در این خاک خفته اند
پس بی وضو بر خاک جبهه پا نگذارید
وضو داران در این خاک خفته اند
خفته گان این خاک بیداران جهانند
یاران خدا،سفید رویان این جهان و آن جهانند
خاک پاک جبهه را سرمه کنید
چشمان خود را با این خاک بیمه کنید
«           باید بوسه زد بر این خاک       »



هوای جبهه ها


زیر رگبار مسلسلها            زیر نور منورها
غرش توپها و مسلسلها        پدافند هوایی صدای مهیب هواپیماها

گرمای طاقت فرسای خوزستان    سرمای استخوان سوز کردستان



سوز دل به یاد یاران

به دل گفتم صدا داری   بگفتا از که صدا خواهی
بگفتم کر صدا داری      خود دانی از که صدا خواهم
تو که آگه تر از مایی     بگو از که صدا داری

بگفتا گر تو خواهان صدایی        به گوش جان بشنو که اینگونه شنیدن هم عالمی دارد

عشق پنهان

مردان خدا در پس پرده گل رخسار دیدند

  چهره معشوق دیدند و کوس اناالحق بشنیدند

با صلابت با شجاعت با صداقت تکبیرگویان

دویدن و دویدن ره صد ساله را یک روزه به مقصد رسیدند

ره ما در بالای شیب بلندیست همت می خواهد آن بالا رسیدن

آنان که رسیدن یاران خدایند   

منتظران مهدی(عج) زهرا عاشق خون خدایند


اشک وجدان


کاش در آن روزهای عشق و ایثار           کاش در  آن صحنه های سرخ پیکار

کاش در آن روزهای صدق و راستی        کاش در آن لحظه های شیرین مستی

کاش در آن مستی و هیاهوی بهشتی     کاش در آن دوران پر هیاهو

کاش در آن سنکرهای تنگ و تاریک       کاش در آن راههای سخت و باریک

کاش همره آن مردان خداجو 

 کاش کاش ما هم سهمی داشتیم       تا که امروز در قبال وجدان خود جوابی داشتیم

حال که آنروزها  قسمت نبود در جبهه ها شرکت کنیم

وقت تنگ است دشمن گوش بزنگ است همت کنید  که رهبر فرزانه را یاری کنیم.

 

یاد آن یاران بخیر

یاد آن یاران بخیر                                یاد آن یاران در آن دوران بخیر

یاد روزهای عشق و ایثار و گذشت       در کنار حیدر رشنو  *و شیر ممد،حجت در آن دوران بخیر

یاد زمزمه های نیمه شب                      در سنگرهای عشق و ایمان در آن دوران بخیر

یاد مجنون ، عین خوش قصرشیرین ها بخیر   یاد محسن،یاد داشی یاد نصرالهی ها بخیر

یاد آن یاران بخیر        یاد آن یاران و آن دوران بخیر

یاد تقی ، رضا ، محمود ،حیدر و گودرزی ها بخیر

یاد محسن ،آیت ، کلهر ،حجت ، کاوسی ها بخیر

یاد یدالله ، عمو قدرت ، عمو نظام ، غلام روزبهانی ، یوسف اصفهانی ها بخیر

یاد زند مرادی ، حسین زمانیان ، امیر سرداری ،احمد نراقی *،جواد مومنی ها بخیر

یاد آن یاران بخیر.




* حیدر رشنو   مفقود الاثر و احمد نراقی شهید شده است.

جانباز

بیائید  از جانبازان هم یادی کنیم

از این شهیدان زنده هم یادی کنیم

بیائید از این شاهدان جبهه ها یادی کنیم

از ایثار و گذشت این عزیزان یادی کنیم

بیائید از شبهای عشق و ایثار یادی کنیم

از فتح  و ظفر این دلیرمردان یادی کنیم

بیائید از حیدر ،جواد ،تقی ، محمود یادی کنیم

از غلامرضا دالوندی ، کاووسی ،حجت و آیت یادی کنیم

بیائید تا از جانبازان هم یادی کنیم

از عزم ، رزم و گذشت این دلیر مردان یادی کنیم


شهیدان

ضامن باز شدن راه کربلا شهیدانند

یاران پاک و صدیق روح ا... شهیدانند

شهیدان این آبروداران در نزد حسین (ع)

عاشقان مهدی (عح) صاحب زمانند.

رویش گلها

آنان عروج لاله های ی سر دیده اند

رویش گلها  در معبر میدان مین را آنان دیده اند

در مسیر جاده های باریک در میدانهای مین

راه پیوستن عاشقانه به مه لقا را ... آنان دیده اند

تکه ها ،تکه ها نه ، تکه تکه های جسم پاک شهیدان دیده اند

ضامن باز شدن راه کربلا شهیدانند

یاران پاک و صدیق روح ا... شهیدانند

شهیدان این آبرو داران در نزد حسین

عاشقان مهدی (عج) صاحب زمانند